07- هفتمین فستیوال تئاتر ایرانی- 2000 – کلن


تئاتر یعنی حضور

تئاتر زنده و پویاست. تاریخ، دیروز و امروز در آن جریان دارد. آن که در صحنه است و آن که روبروی او نشسته است از جنس هم اند. گوشت و پوست و استخوان و فراتر از آن فکر، زبان، هویت فردی و اجنماعی، ساختار فرهنگی و سیاسی و عواطف و احساسات، همگون و ناهمگون. تئاتر صحنه ی رویاروئی ها و درگیری هاست. تماشاگر بر صحنه تاثٍیر می گذارد و صحنه بر ماشاگر. جهان با تجربه هایش تعریف می شود و بحران از درون به بیرون و از بیرون به درون جریان می یابد. بحران هزار جانب دارد. بحران بازیگر، بحران تماشاگر. گیریم که یکی (بازیگر) در تاریکی حرکت یا پرخاش کند و آن دیگری (تماشاگر) ظاهرا ساکت و صامت در خود فرو رود. رابطه در تئاتر  رابطه ی زنده است.

اما تئاتر داریم تا تئاتر. تئاتر در اروپا یا تئاتر در ایران، تئاتر در وطن یا تئاتر در تبعید. و فستیوال تئاتر ایرانی در کلن از جنس تئاتر در تبعید است و در همین چارچوب دارای پشتوانه ی اعتراضی است. پوستراین فستیوال، کار«هانیبال الخاص» بیان موقعیت مورد اشاره است:

اوریپید می پرسد: چگونه کیفرخواستم را آغاز کنم؟ چگونه پایانش دهم و در این میانه چه خواهد گذشت؟

فستیوال ازدرون مایه ای دادخواهانه دارد. هدفمند است و جای بحث وگفتگو و درگیری ذهنی است. حتی در سکوت و با سکوت. این تماشاگر نمی تواند به مسائل بی تفاوت بماند.

مجید فلاح زاده می نویسد: «ما خواهان بازگشت به مرز های تحمیلی جمهوری اسلامی امروز نیستیم؛ ما خواهان ورود این سرزمین به مرزهای فضائی متحرک جهانمان هستیم.»

من نیز پای این خواست می ایستم.

جلال سفراز

نوامبر ۲۰۰۰


بروشور فستیوال


نگاهی به فستیوال


گزارش ها


بولتن شماره ۱


بولتن شماره ۲


بولتن شماره ۳

بولتن شماره ۴


بولتن شماره ۵


بولتن شماه ۶