2003- پرنده و مورچه

نمایش کودکان «پرنده و مورچه»


۲۰۰۳

داستان پرنده و مورچه برای ما ایرانیان داستان آشنائی است. مجید فلاح زاده اما داستان را با دو تعریف  متفاوت، در یک اجرا مقابل چشم تماشاگر گذاشته است. در بخش اول نمایش، پرنده آواز می خواند و مورچه توشه جمع می کند. زمستان که می شود پرنده توشه ندارد و مورچه او را تحقیر می کند که: جیک جیک مستونت بود، فکر زمستونت بود؟ و در نهایت پرنده از سرما و گرسنگی می میرد. در بخش دوم نمایش اما پرنده تصمیم می گیرد که آواز نخواند و نمی خواند. مورچه در کار جمع کردن توشه است اما کم کم بی حوصله می شود و ازپرنده می خواهد که بخواند. پرنده می گوید: کار پرنده خوندنه ولی پرنده برای هر کسی آواز نمیخونه!  مورچه بتدریج افسرده تر و دلمرده تر می شود و تعادل زندگی اش را از دست می دهد. اینبار او از پرنده خواهش می کند که بخواند تا او هم به شور بیاید و بهتر بتواند توشه جمع کند. سر انجام پرنده قبول می کند و آواز پرشورش را سر می دهد و مورچه نیز با سرخوشی اینسو و انسو می دود و توشه جمع می کند.


نگاهی به تولید