نویسنده و کارگردان: بهرخ حسین بابائی
این نمایش بمعنای واقعی حاصل زیستن در کشوری است که کم و بیش با زبان و فرهنگ آن آشنا شده ای و بتدریج پیامدهای مثبت و منفی دو زبانه و دوفرهنگی شدن کودکان را دریافته ای. اگر حرفه ات در رابطه با فرهنگ و هنر و نیز در رابطه با کودکان باشد، در پی یافتن راه و روش هائی هستی که بتوانی گذار از این مرحله و رسیدن به ثبات و اعتماد بنفس را در کودکان و نیز در خودت، اعتلا ببخشی. این نمایش درست در مسیر یافتن همان راه و روش است.
کودکان ما، که در خارج از ایران زندگی می کنند، بازی های دوران کودکی پدر و مادرشان را نمی شناسند. همین دستمایه ای شد برای نوشتن چنین نمایشنامه ای. از گرگم و گله می برم تا حمومک مورچه داره و دیگر بازی ها. تجربه جالبی بود، هم برای ما در صحنه، هم برای پدر و مادرها وهم برای کودکان که اولین بار شاهد این بازی ها بودند. با کمک کودکان تماشاگر که بازی های آلمانی را می شناختند و نیز به کمک همکار آلمانی مان در صحنه، از بازی های کودکان آلمانی نیز استفااده کردیم. بچه ها روی صحنه می آمدند و بازی های آلمانی را به ما یاد می دادند.
نگاهی به تولید