متن نمایشنامه از نظر شکل ترکیبی است از کار های متعددی که تاکنون به صورت تئاتری نوشته شده اند؛ بعلاوه ی بهره گیری از مفاهیم اساطیری شاهنامه و اوستا با حفظ چارچوب نوشته و اشعارابولقاسم لاهوتی. اما، تمامی دیالوگ هائی که مضمون جدید را ساخته اند و نیز ساختمان جدیدنمایشنامه از اینجانب می باشد.
عصر نوسنگی با پیدایش آهن به پایان می رسد. در شاهنامه، سمبل پیدایش عصر آهن نه ضحاک و نه حتی فریدون است بلکه «کاوه»، مردی از توده ی مردم است که در حکم سمبل آهن و آهنگری و «عصر آهن»، در مقام راهبری مردم بسوی عصر جدید، قرار میگیرد. در واقع بر اساس شاهنامه، شاهان از از نماینگی آفرینش توده های آریائی خلع می شدند و طبیعتا مردم سمبل های خود را به جای آنان بر می گزینند. در اجرا، ما شیوه های بدیع شرقی- ایرانی را جستجو کردیم، از جمله استفاده از صحنه ی گرد که مردمی ترین صحنه هاست و نیز ایجاد ارتباط از طریق موسیقی، بطوری که موسیقی تئاتر می شود. و نیز استفاده از دیلوگ های شعری که پیام را موجز و سریع به تماشاگر منتقل می کند.