.بیائید و خون را در خیابانها بنگرید
شش اپیزود از: تئاتر ، موسقی و رقص
شاعران، شامه ی تیزی برای حوادث زمان خود دارند. در واقع شاعرانی که نظرگاه سیاسی و اجتماعی وانتقادی دارند چنین اند. آن ها نابسامانی های اجتماعی را به سرعت درک و جذب کرده و آن را در فرم کلمات- شعر همچون آئینه ای مقابل جامعه می گیرند. چنین شاعرانی، مستقل از زمان، مکان، و شرایط اجتماعی کار خود را ادامه می دهند؛ از ایران گرفته تا آلمان، از اسپانیا گرفته تا امریکا، از درون زندان گرفته تا در آزادی، آن ها با شعر خود، خودکامگی حکومت ها را به رخ جهانیان می کشند و منتقدین دائمی جریان های نو استعماری، جنگ های تحمیلی، ویرانی محیط زیست، فقر، ونابرابری انسان ها و…. و… هستند.
در این نمایش، که به چهار زبان قارسی، آلمانی، انگلیسی و آذربایجانی اجرا می گردد، ما به شش شاعر معاصر نظر داشته ایم که در محیط های جغرافیائی و فرهنگی بسیار دور از هم زیسته اند اما در اندیشه و شعور و شعر همچون همزادان اند. تنها تفاوت این است که هریک از آنان رنگ و بوی رنج های رفته بر مردم زاد و بوم خود را پر رنگ تر در قالب کلمات ریخته است. شاملو ی ایرانی می گوید: آنک قصابانند بر گذرگاه ها مستقر!! ( که مصداق بی بدیل امروز است) و نرودا شاعر شیلیائی می گوید: ژنرال های خائن، خانه ی مردم را بنگرید، اسپانیای شکسته را !! و الزه لسکه – شولر، شاعر آلمانی یهودیِ گریخته از وطن می سُراید: آذر رقص در تنم و عصاره ی سرود در رگها، اینچنین راهی جهان شدم، جهان باد و خیال، جهانی که باد برده بودش، پیش از آنکه من پای برآن نهم !!
ما، این اپیزودهای شعر و نمایش را با آذر رقص و عصاره ی سرود در آمیخته ایم و مگر زندگی و تئاتر ترکیبی از همه ی این
هنرها نیست؟
به زبان های فارسی، آلمانی، انگلیسی و آذربایجانی